من رو به پایان می روم
رو به مهتاب خدایان میروم
من چشیدم زهر پیوند تو را
مارهای سرخ لبخند تورا
لبان بوسه هایم خونیست
ای گل شب عشق من طائونیست
کاش تمحید تو پاکم کرده بود
کاش دستان تو خاکم کرده بود
تو فراموشم نکن در دفن سال
لحظه ای بر خاک خاموشم بنال
حافظ دیووانه فالم را گرفت
یک غزال آمد که حالم را گرفت
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم